منشور اخلاقی؟ کار تاج و گرامی محمدی می بود! / اگر بودم، کاری میکردم پول ویلموتس را از جیبشان بدهند_دانشجو
[ad_1]
به گزارش دانشجو
مرتضی رضایی – سپهر ستاری: هنگامی سخن بگویید از کمیته انضباطی میشود، همه یاد عبدالرحمن شاهحسینی میافتند؛ مرد خبرساز کمیته انضباطی که در دهه ۸۰ ریاست این کمیته را بر مسئولیت داشت و با این که سالها است از فوتبال دور شده ولی با احکام سنگین و سختگیرانهاش در ذهن فوتبالیها مانده است. زیادها هم شاهحسینی را با منشور اخلاقی به یاد میآورند؛ قانون جنجالی که او سفت و سخت مخالفش می بود و میگوید بعد از آن، دشمنان بسیاری اشکار کرد.
کسر امتیاز از سپاهان در ماجرای سرباز احمدی، محرومیت علی دایی و ماجرای عماد رضا از جمله با اهمیت ترین رایهای دوران ریاست شاهحسینی است که خودش باور دارد اسامی تیمها و افراد هیچ زمان برای او اهمیتی نداشته و فقط و فقط عدل را در نظر داشته است. اتفاقی که در سالهای تازه و بعد از خروج شاهحسینی از فدراسیون فوتبال خلاف آن رخ داده و نتیجهاش هم جنجالها و اتفاقات گوناگون لیگ برتر است.
شاهحسینی که میتوان لقب جعبهسیاه فوتبال ایران را به او داد، همانند زیادهای دیگر معتقد است از فوتبال ایران تنها یک ویرانه باقی مانده و تا هنگامی این مدیران سر کار می باشند، نمیخواهد به فوتبال برگردد. رئیس اسبق کمیته انضباطی اخیرا مهمان کافه خبر می بود و در خصوص دوران حضورش در فوتبال و اتفاقات سالهای تازه فدراسیون سخن بگویید کرد.
شما چطور داخل فوتبال شدید و اصلا چه شد که گذرتان به فوتبال افتاد؟
من در نوجوانی فوتبال بازی میکردم و در تیمهای ردههای پایه وجود داشتم. در تیم نیروهای مسلح بودم و در شهر خودمان هم عضو تیم هما و ابومسلم بودم. هنگامی سال ۱۳۵۵ برای ادامه تحصیل به تهران آمدم هم چون علاقه داشتم به فوتبال ادامه دادم و یکی از مشتریان پر و پا قرص امجدیه بودم و بازیها را نگاه میکردم.
کدام بازیها را از نزدیک دیدید؟
زیاد از بازیها را دیدم و همه تکههای امجدیه را بلدم و میتوانم روی کاغذ به شما بگویم در هر تکه چه گروهی مینشستند. الان نزدیک به ۳۰ سال است که در امجدیه مسابقه برگزار نمیشود ولی من تا این مدت میتوانم به شما بگویم که استقلالیها، پرسپولیسیها و بقیه کجا مینشستند.
شما کجا مینشستید؟
من در ضلع جنوب شرقی مینشستم و آنجا افرادی بودند که زیاد تر فوتبال نگاه میکردند و ساکتتر بودند.
طرفدار کدام تیم بودید؟
تا سوم دبیرستان طرفدار یک تیم بودم ولی سپس دیگر کنار گذاشتم و هنگامی داخل تشکیلات فوتبال شدم اصلا طرفداری نکردم.
استقلالی بودید؟
اصلا نمیگویم و حتی آقای فردوسیپور هم موفق نشد از زیر زبانم بیرون بکشد.
سپس چطور به فوتبال داخل شدید؟
من هنگامی درسم را همه کردم، داخل دادگستری شدم. یک روزی به جایگاه اختصاصی امجدیه دعوت شدم و تیمسار نوآموز، رئیس فدراسیون فوتبال هم وجود داشت که من را به ایشان معارفه کردند. به ایشان انها گفتند میتوانید از من در فوتبال منفعت گیری کنید که فوتبالی است و رشتهاش هم مرتبط است. فیفا هم بعدا این را در اساسنامه آورد. آشنایی من و آقای نوآموز از آنجا اغاز شد و تا این مدت ادامه دارد. سپس از من سوال کرد شما کجا میتوانید به ما پشتیبانی کنید؟ به گفتم علاقه دارم در هر رشتهای از صفر اغاز کنم. سپس در امجدیه جلسه گذاشتیم و آقای نوآموز برای من حکم ناظر لیگ قدس را زد. لیگ قدس هم استانی می بود و از آنجا داخل فوتبال شدم. سپس از دوره آقای نوآموز، در زمان امیر عابدینی من را به گفتن مشاور حقوقی فدراسیون فوتبال انتخاب کرد. یقیناً قبل از این حکم آقای عابدینی در مقطع کوتاهی هم رئیس کمیته انضباطی هیئت فوتبال استان تهران بودم.
تشکیلات کمیته انضباطی از چه وقتی در فدراسیون اغاز شد؟
کمیته انضباطی به قبل از انقلاب میگردد. آقای امیرعراقی که از قاضیهای برجسته و قدیمی دیوان عالی سرزمین می بود و خودش در تیم شاهین بازی میکرد. از آن زمان را من یادم است که رئیس کمیته انضباطی می بود. همیشه این کمیته بوده و در دورههای گوناگون نوسان داشته و با وجود رسانهها برجسته شد. وقتی که من در هیئت فوتبال تهران بودم، آقای علی کاظمی رئیس می بود و سپس امیر عابدینی حکم مشاور حقوقی فدراسیون را زد. آنجا یک مدتی کار کردیم و سپس از چند ماه عضو کمیته انضباطی شدم که رئیس هم آقای حداد از قاضیهای دادگستری می بود. سپس داریوش مصطفوی رئیس فدراسیون شد و از من شخصا برای ریاست کمیته انضباطی دعوت کرد. نزدیک به سال ۱۳۷۱ می بود. من هم گفتم نفراتم را باید خودم قبول داشته باشم. آن موقع آقای دانشور که بعدا دبیرکل فدراسیون می بود به همراه امیرحسین فتحی که مدیرعامل استقلال شد، وجود داشتند. هنگامی من استعفا دادم، یک زمان دانشور و سپس فتحی رئیس شدند.
چرا استعفا دادید؟
من هیچوقت خودم را قضاوت نکردم و همیشه گذاشتم دیگران درمورد عملکردم نظر بدهند. در تیم پاس یک بازیکنی به نام محسن گروسی می بود که تخلفی انجام داد. من هم با زیاد از بازیکنان رفاقت داشتم ولی موقعی که پرونده راه اندازی میشد، باور نمیکردند این چنین حکمهای شدیدی بدهم. من محسن گروسی را ۲ جلسه محروم کردم. وقتی که یک جلسه از محرومیتش قبل می بود، یکی از خبرنگاران از هفتهنامه مقصد به من زنگ زد که مگر گروسی محروم نیست، بعد چرا الان که پاس در امجدیه بازی دارد، او همراه تیم گرم میکند و در ترکیب است؟ من سریع به امجدیه رفتم که ببینم چه خبر است. آن موقع هم نظام حقوقی الان نبوده است و رای کمیته انضباطی باید اجرا میشد ولی ترمزهای رای در قوانین اشکار نبوده است. سردار ابوالفتحی که شهید شد و تیمسار ملاحی هم وجود داشتند و من گفتم بازی را ۳ – هیچ میکنم که آنها انها گفتند ما قانونی کار کردهایم و رئیس فدراسیون یک جلسه را دستور داده و بخشیده است. هیچ مانعی در مقررات وجود نداشت. من همان موقع به مصطفوی زنگ زدم که فوتبال به هم میریزد. ایشان در او گفت و گو فوتبالی زیاد تخصص داشت ولی در حواشی بعضی اوقات کم میآورد. او گفت تشخیص دادم این کار را کنم و من هم یک نامه به آقای هاشمیطبا، رئیس زمان سازمان پرورشبدنی نوشتم و استعفا دادم. او هم به من زنگ زد که بمان و کار کن. ۲ بار روسای سازمان پرورشبدنی با من تماس گرفتهاند که یکی هاشمیطبا می بود و فرد دیگر زمان محمد علیآبادی رقم خورد. من هم گفتم این شکلی نمیتوان کار کرد و فردی که با این خصوصیات باشد، زیاد اشکار میشود. من استعفا دادم و ۷-۸ سالی نبودم. یک روز تیم ۳ نفرهای را آقای دادکان فرستاد که علی کاظمی هم می بود و آنجا برگشتم.
در زمان صفایی فراهانی بحثی درمورد برگشت شما نشد؟
یک روز آقای دکتر خبیری، دبیر فدراسیون صفیزاده به من زنگ زد که انسال باسواد و علمی می بود و در فوتبال با ما رفیق شد. به من او گفت ما در مپنا که صفایی فراهانی ریاست آنجا را بر مسئولیت داشت، یک جلسه داشتیم و ایشان حرف های من یک رئیس کمیته انضباطی شجاع و نترس میخواهم و من شما را معارفه کردم. صفایی فراهانی او گفت با من یک جلسه بگذارد. من آن زمان رئیس دادگاه یکی از حوزههای اطراف تهران بودم. انها گفتند ایشان نظام فدراسیون را میچیند و میخواهد سریع این نوشته اشکار شود. من قبل از ساعت اداری و صبح زیاد سریع ساعت ۶:۳۰ به مپنا رفتم. در این جلسه حتی ابلاغیه من هم نوشته شده و آماده می بود که همان جا امضا شود. آقای خبیری من را میشناخت و میدانست حرفم را میزنم و از قبل هم او گفت خواهش میکنم زیاد بحثی نکن. من گفتم جنگ اول به از صلح آخر. تشخیص خود من از سخنهای صفایی این می بود که مدیری زیاد قوی است. من فقط ۲ جمله به او گفتم که اگر میپذیری باهم کار کنیم. به ایشان گفتم که من ۲ شرط دارم که هزینه مالی ندارد. یک این که جدا گانه باشم و در کنار این استقلال، از لحاظ سلسهمراتب میدانم زیرمجموعه فدراسیون است اما در کارم اجازه دخالت به هیچکس نمیدهم و شما نمیتوانی به من بگویی چیکار کنم. من حقوق هم نمیخواهم و شرط دوم این که برای اجرای آرا ضمانت بگذاریم وگرنه یک عمل لغو است. حس کردم مقداری به صفایی فراهانی برخورد. من رفتم و قرار شد خبر بدهند. در راه که بودم خبیری به من زنگ زد چرا این را گفتی ولی من گفتم نه تخصص من است و اگر فردا پروندهای بیاید و رئیس جمهور زنگ بزند هم من قبول نمیکنم و دعوا میشود. خلاصه تکه نشد آن زمان با صفایی فراهانی کار کنم و شخص فرد دیگر را انتخاب کردند. زیاد از مدیران فوتبالی به من حرف هایاند زمان صفایی فراهانی جای تو در فوتبال خالی می بود و زیاد به درد ایشان میخوردی. ایشان هنگامی تیم ملی را به آمریکا برد، در فرودگاه میخواستند انگشتنگاری کنند و او تصمیم گرفت تیم را برگرداند که آنها مختصر آمدند. علم مدیریت و توانایی ذاتی ایشان جواب میداد.
بعدا حسرت این را نخوردید که با او کار نکردید؟
دیگران این سخنها را زدند. بعدا خب افرادی که مستقیم با صفایی فراهانی کار کرده بودند از مدیریت ایشان تعریف کردند و انها گفتند نوع کارکرد من به فدراسیون او میخورد. هر چند بعدا زمان دادکان هم این شرایط می بود و دوران خوبی داشتیم. دادکان هم با صفایی فراهانی کار کرده می بود و رئیس سازمان لیگ می بود. به نظر من خصیصههای صفایی فراهانی را در دادکان هم دیدم. من زمان دادکان ابتدا عضو کمیته انضباطی و سپس دبیر شورای عالی انضباطی بودم. در فدراسیون آقای دادکان، ۳ رئیس فدراسیون قبلی هم وجود داشتند. آقای نوآموز نایب رئیس اول می بود، آقای پهلوان دبیر می بود و دادکان هم وجود داشت. آن موقع به جای کمیته استیناف، شورای عالی انضباطی داشتیم. خود آقای نوآموز که دبیر شورای عالی انضباطی می بود، نامه نوشت که شاهحسینی باید به جای من بیاید. دوران زیاد خوبی با دادکان داشتیم و جلوی دخالتهای بیرونی میایستاد. پای نیرویی که کار میکرد میایستاد و با نیروی ضعیفش برخورد میکرد. یک بار یکی از نمایندگان مجلس که از شهری می بود که تیمش پرهوادار است، در اعتراض به حکم ما نامه زد. دادکان چنان جوابی داد و اجازه دخالت نداد. در هیئت رئیسه دادکان چند آدم سیاسی بودند ولی عیبی ندارد که از موقعیت آنها به سود فوتبال منفعت گیری شود ولی عنان کار دست خودش می بود. برای همین است که زبان دادکان باز است و راحت سخن بگویید میکند چون جیبش واقعا در فوتبال دوخته می بود. برخیها به شوخی میانها گفتند طرف جیبش را دوخته ولی حساب بانکی را باز گذاشته ولی دادکان به معنی واقعی کلمه جیبش را دوخته می بود. دادکان خصوصیات صفایی فراهانی را داشت و حتی از او برتر می بود. چون از جنس فوتبال می بود. انسان معتقدی می بود و همه در اردوها این پایبندی را دیدند. انسان علمی و دانشگاهی می بود و حتی خصیصههایی بالاتر از صفایی فرهانی داشت که حیف شد. سپس از دادکان هم کمیته انتقالی آمد و فوتبال تعلیق شد. کیومرث هاشمی و خبیری و رغبتی و غفاری از طرف فیفا عضو کمیته انتقالی شدند و سرپرست هم کیومرث هاشمی می بود و امیدوارم در ورزش عاقبت بهخیر شود. خود کمیته انتقالی قبل از وجود هاشمی داشت چیدمانهای داخل فدراسیون را درست میکرد که باز تاریخ تکرار شد. یک روزی من محل کارم بودم که آقای خبیری زنگ که ما الان در جلسه کمیته انتقالی هستیم و سخن بگویید دبیرکل شده و تصمیم داریم شما را بگذاریم. گفتم همین جا پاسخم منفی است چون دبیرکل باید از صبح تا آخر شب در فدراسیون وجود داشته باشد و من قاضی دادگستری هستم و نمیتوانم. دوما هم من معتقدم صلاحیت این کار را ندارم. سپس فردی که اکنون هم در فدراسیون هست را گذاشتند.
سپس هم نوبت به علی کفاشیان رسید که رئیس فدراسیون شود.
من ۶ ماه با او کار کردم و آدم سالم و پاکی می بود ولی چند عیب بزرگ داشت. همه چیز را به شوخی میگرفت و ما با اهمیت ترین مسائل را نقل میکردیم و میخندید. من یک معاونی داشتم، آقای دکتر محدثی که کتاب نوشته و رئیس مجتمع قضایی صدر می بود. تنها فردی است که درمورد شرط فعل کتاب نوشته و یک روز واقعا عصبانی شد او گفت ما را مسخره کرده، ما درمورد مسائل حقوقی اساسی فوتبال سخن میزنیم و او میخندد. عیب بعدی این که زیاد از بالادستیها سخنشنوی داشت. یک روز برنامه آقای شفیع من در استدیو بودم و ایشان پشت خط می بود، گفتم من ۵ کمیته را اسم میبرم و میدانم کی حرف های این افراد را انتخاب کنی که از او گفت و گو فرار کرد. سپس از ۶ ماه سر یک پرونده استعفا دادم. یک ماه هم به من زنگ میزد که برگرد.
با علی کفاشیان که سخن میزدیم، میاو گفت اگر نمیخندیدم نمیتوانستم فوتبال را مدیریت کنم و استراتژیاش می بود!
بالاخره هر فردی نظری دارد ولی فکر نکنم تاکتیکش بوده است. عادل فردوسیپور در یک برنامه او گفت شما اختیار یک لیوان را نداشتید. این جملهاش از نظر مدیریتی و این که جدا گانه نبوده است، زیاد معنی داشت. میخواست بگوید خودت نیستی و دیگران به تو دیکته میکنند. من او را از نظر شخصیتی و انسانی زیاد دوست دارم و انسان پاکدستی هم می بود.
با او چالشهای بسیاری داشتید؟
بله. برای مثال یک رای را پِی بردم از بالا حرف هایاند و در نهایت به کمیته استیناف برد.
کدام رای می بود؟
رای سپاهان و رای پرونده علی دایی می بود. علی دایی در بازی با استقلال با فکری و اکبرپور و … دچار شده می بود و من همه را محروم کرده بودم.
سر آن حکم زیاد تهدید شدید؟
علی دایی برند فوتبال ایران است و من قسم میخورم نقشی در آن تهدیدها و آجری که سمت ماشین من پرتاب شد نداشت و روح او هم از ماجرا بیخبر می بود. این کار آدمهای تندرو و کاسه داغتر از آش می بود.
دیگر با علی دایی صحبتی نکردید؟ غمگین می بود؟
بعدا هم را دیدیم ولی زیاد صحبتی درمورد رای نکردیم. یک روز تلفنی باهم سخن بگویید میکردیم و یکی از دوستان ما مهمان علی دایی می بود که سخن من شده و تماس گرفت که یک روز پیش علی دایی بروم که سپس ۴ سال زمان نشده است. تصمیم دارم یک روز خصوصی با علی دایی رخ به رخ سخن بگویید کنیم و مطمئنم او هم به زیاد مسائل رسیده که اگر فردی در فوتبال ماموریتاش را انجام ندهد، هرج و مرج میشود. مخصوصا در او گفت و گو قضایی باشد. باید یک سری مسائل را به خودش هم بگویم چون مصاحبه من را درمورد تهدیدها شنیده است ولی باید بگویم روح او خبر نداشت و شخصیت دایی برتر از این سخن بگوییدها است.
یادم هست که میاو گفت اصلا شاهحسینی کیست که من را محروم کرده!
من سریع رای میدادم که فردی زمان رایزنی نداشته باشد و مدیران نتوانند کاری کنند. سپس از آن جلسه کمیته انضباطی، تا این مدت دور نشده می بود رای را دادم. داوود عابدی از شبکه خبر بلافاصله سپس رای من سراغ علی دایی رفت و او گفت خبر داری این حکم را دادهاند؟ فکر کنم ۲ جلسه محرومیت و جریمه نقدی می بود. به نظر من برخی جاها رسانهها نباید سراغ مربیان بروند. برای مثال اگر تیم در یک بازی جنجالی باخته باشد و سخنهایی بزند. او هم در آنجا او گفت شاهحسینی کیست که من را محروم کرده است. مجری شبکه خبر بلافاصله پیش من آمد و او گفت دایی این را حرف های و جواب شما چیست؟ گفتم شاهحسینی هیچکس نیست، تشکیلات قضایی در فوتبال است که علی دایی را محروم کرده است.
هیچ زمان این اسامی برای شما در حکم هایی که داده اید مهم بوده اند؟
اصلا.
برای مثال محرومیت سه جلسه ای را دو جلسه کنید.
ببینید سابقه اشخاص برایم مهم بوده است.اگر یکی در فوتبال مشهور به تخلف باشد با آن فردی که یک بار تخلف کرده فرق می کند.عدل این را می گوید.
الان به نظر شرایط زیاد بهتر شده. سپس از هر حکمی انتهایش می شود چند اعتراض در فضای مجازی اما قبلا هواداران می آمدند دم در فدراسیون اعتراض می کردند.
قضاوت اگر توام با عدل باشد دوست و دشمن آن را می پذیرند.یعنی شمایی که حکم علیه ات صادر شده می پذیری که این لیوان را شکسته ای و باید خسارتش را بدهی.من از چراغ قرمز عبور می کنم باید جریمه اش را بدهم اما اگر من این استکان را بشکنم و یک جلسه محروم شود ولی شما بشکنید و سه جلسه محروم شوید این یعنی ظلم.یعنی بی عدالتی.من این را در قضاوت هایم در دادگستری هم امتحان کردم.در فوتبال هم همین طور.به نظرم اگر فردی رای عادلانه بدهد مردم هم می فهمند و هم آن کانال هایی هم که وابستگی دارند.

هیچ زمان خودتان حکمی دادید که پشیمان شوید؟
به جرات می گویم که هیچ حکمی نبوده است.همیشه اول بازدید کامل کرده ام و تلاش کرده ام به عدل نزدیک باشد.انسان هم نادرست می کند.یک بار یک رای دادم و هشت نفر را محروم کردم.سپس از صدور حکم یک بنده خدایی از نوشهر آمد و او گفت ما یک فیلم داریم که نشان می دهد در آن درگیری یکی از افراد نقش مهم نداشته است.من فیلم را دیدم و آن شب اصلا نخوابیدم.دیگر نمی شد رای را تحول داد اما فردا مصاحبه کردم و به اشتباهم اعتراف کردم.حکم را ارجاع دادیم به مراجع بالاتر و آن ها رای نهایی را صادر کردند.
زیاد ها به شما معترض بودند که چرا احکام را اینقدر سریع می دهید.
سریع رای می دهم تا فردی جرات نکند به من سفارشی چیزی کند.علی آبادی معاون رییس جمهور چندین دفعه به من می او گفت که برای برخی از حکم هایی که می دهم از طرف ریاست جمهوری او را تحت سختی می گذارند.روش من این می بود.
یعنی می رفتند از طریق رییس جمهور خواست می کردند؟
غیر مستقیم می رفتند و مقامات بالاتر را می دیدند اما باز هم به تنگنا می خوردند.
سنگین ترین حکمی که داده اید کدام بوده است؟
من ۲ تا پرونده مهم داشتم.خدا آقای شفیع را رحمت کند.یک بار ایشان سوال کرد که حکم های فوتبالی سخت تر است یا حکم های دادگستری.با قاطعیت گفتم حکم های دادگستری.اینجا فوتبال است و همه چیز با فوتبال ارتباط دارد اما در دادگستری به این شکل نیست و بعضی اوقات با جان مردم ارتباط دارد.با این حال در فوتبال هم پرونده سخت و سنگین زیاد داشتیم.یکی از آنها پرونده سرباز احمدی می بود که تا به حال نمونه اش را نداشتیم یکی هم پرونده عماد رضا که از لحاظ تخصصی که زیاد کار برد.فیلم های آن اتفاق را چندین دفعه و چندین دفعه دیدم از جاها و زوایای گوناگون.آنچه مسلم می بود این می بود که ایشان از طرف تیفوسی های سپاهان صدمه دیده می بود.رای آن پرونده زیاد سنگین می بود اما آقایان آمدند و رای را کم کردند.
آن رای سرنوشت قهرمان را عوض نکرد؟
اگر بخواهید در قضاوت به این چیزها نگاه نکنید اصلا نمی توانید رای بدهید.مگر شما می دانستید در آخر فصل کدام تیم قهرمان می شود؟اگر پرسپولیس دو تا باخت می داد چه اتفاقی می افتاد؟فردی چیزی نمی دانست.اگر در قضاوت به جدول نگاه کنی کلاهت بعد معرکه است.باورتان نمی شود ما تعمدا اصلا جدول را نگاه نمی کردیم.پرونده معروف مار هم می بود که آن هم شگفت می بود.
همان که در شیراز اتفاق افتاد؟
هفت – هشت دقیقه مانده می بود به آخر بازی که برق ورزشگاه رفت.انها گفتند یک مار رفته روی سیم و برق ورزشگاه قطع شده است.برای آن پرونده هم کارشناسی بسیاری شد.در ماجرای پرونده عماد رضا ما ناچار شدیم زبده ترین کارشناس های خط را بیاوریم.باید برای ما محرز می شد که آن امضا برای عماد رضا است یا خیر؟ادعای سپاهانی ها این می بود که عماد رضا بعد از امضای قرارداد با آنها همان شب از ایران خارج شده است و ما هم استعلام گرفتیم و دیدیم که درست است.سپس از یک هفته بازدید اشکار شد که آن امضا منتسب به عماد رضا بوده است.
چه سر و صدایی هم به راه افتاد آن زمان.
زیاد.پرسپولیسی ها علیه ما شدند.همیشه آن فردی که از حکم متضرر است معترض می شود.ما همه چیزمان شفاف می بود و آن زمان هم خبر رسانی کردیم.همه تلاشم این می بود که رای های جنجال برانگیز را خودم درمورد اش توضیح بدهم.
رای شگفت و غریب هم داده اید؟
از چه نظر؟
برای مثال برای ژل زدن و تل زدن و …یا عکس گرفتن مهدی رحمتی با یک خانم خارجی.
شما می خواهید داخل منشور اخلاقی شوید.من شما را ارجاع می دهم به برنامه فردوسی پور که با وجود من و سردار گرامی محمدی برگزار شد و من ناموافق صددرصد آن منشور بودم!
یعنی نقشی در آن نداشتید؟
اصلا من ناموافق بودم.یک تنه هم روبه رو آن ایستادم.من حرفم این می بود که قانون ما این همه سخت گیری ندارد و این دیگر چه منشوری است؟در راس آن منشور اخلاقی تاج و عزیزمحمدی و علیپور بودند. یقیناً اکنون به هر کدام شان بگویید که گردن نمی گیرند!
آن منشور پر از عیب می بود درست است؟
اصلا شگفت و غریب می بود.شما فکر کنید یک نفر همانند من می نشست پشت میز و از فلان شخص خوشش نمی آمد و حکم می داد.چرا؟چون برای مثال از شلوار یک بنده خدایی خوشم نمی آمد!منشور اخلاقی را باید همه یک بار مطالعه کنند.اینقدر آن مقررات کلی می بود که به جرات می توانم بگویم هر کدام شان یک چیز می انها گفتند.یک موقع شما می آیی درمورد پرونده عماد رضا سوال می کنی و می گویی چرا آن رای را دادی و من با استدلال به شما می گویم که بر این مبنا،بر این مبنا و بر این مبنا. من نشستم پشت میز و از فلان شخص خوشم نمی آمد و بگویم از شلوار تو خوشم نمی آید.منشور اخلاقی را همه باید بخوانند. واقعا فاجعه می بود.
ف- ک های معروف چی؟
آن هم در همین منشور اخلاقی بودند. پرونده انضباطی نداشتند که محروم کنند و پرونده شان همین منشور اخلاقی می بود.انقدر این مقرررات کلی می بود به جرات می توانم بگویم هر چیزی دلشان می خواست می انها گفتند.ببینید یک موقع شما می گویی چرونده عماد رضا را رای دادی دلایلش چه می بود؟من می آیم و توضیح می دادم اما این اضلا نامشص می بود.
نظر شما درمورد برکناری عزیزی خادم چیست؟
برکناری ایشان مطابق اساسنامه ای که بعدا اصلاح شد قانونی می بود اما این که بتوانند ایشان را بدون علت برکنار کنند خیر!
یعنی غیرقانونی می بود؟
برکناری عزیزی خادم باید یک علت روشن داشت.باید به مجمع می رفت و اگر آنجا رای می آورد همه چیز خوب می بود ولی به نظرم یک جریانی می بود و اگر از من سوال کنید که چه فردی تقصیر کار می بود می گویم خود عزیزی خادم!
چطور؟
عزیزی خادم اگر اساسنامه خودش را اجرا می کرد و تخلفات را انجام نمی داد احتمالا اکنون رییس فدراسیون می بود.من اولین بار است که این نوشته را نقل می کنم.پروسه برکناری خادم قانونی می بود اما بدون علت نمی توانستند.یک تئوریسین هایی در فوتبال می باشند که زیاد خوب همه چیز را کنار هم می چینند.قبل از مجمع آمده بودند و ایشان را در کمیته اخلاق محروم کردند که به مجمع نرسد،چرا؟چون اگر به مجمع می رفت این رای شکسته می شد.این اتفاقات فقط در فوتبال ما می افتد.من اگر عزیزی خادم را ببینم به او می گویم که تو به دست افرادی برکنار شدی که خودت آنها را آورده بودی!
شما می خواستید از نادرست عزیزی خادم در برکنار خودش سخن بزنید.
بله!اساسنامه ای در زمان ایشان تایید شد که یک سری افراد باید به مجمع معارفه می شدند تا مجمع به آنها رای بدهد.قبلا تایید صلاحیت افراد را در هیات رییسه تصویب می کردند اما در اساسنامه آنها به این شکل نبوده است اکنون اشکال کار کجا می بود؟عزیزی خادم باید همه افرادی که با آنها کار می کرد را عزل می کرد و مجدد در مجمع رای می گرفت که این کار را انجام نداد.این نادرست وحشتناکی می بود که او انجام داد.او بر خلاف اساسنامه کار کرد و کارمندانش غیر قانونی در فدراسیون کار می کردند.عزیزی خادم به دست قانونی که خودش گذاشته می بود برکنار شد.
سپس از عزیزی خادم هم زیاد راحت اسکوچیچ را برکنار کردند.
من یک روز به طور اتفاقی،آقای محمدی که جانشین جادوانی شده می بود را دیدم.گفتم آه اسکوچیچ دامن فوتبال ایران را می گیرد.او در بدترین شرایط به پشتیبانی فوتبال ایران آمد اما به بدترین شکل با او خداحافظی کردند.من حتی به میرشاد ماجدی هم گفتم که او او گفت امضایش پای آن تصمیم نبوده است.در هر صورت اسکوچیچ رفت و کی روش را جانشینش کردند.آن آدم ها که به ماندن اسکوچیچ رای داده بودند چطور با اضافه شدن تاج و ساکت و قنبرزاده پای سخن شان نایستادند؟آنها استقلال رای نداشند.
شما ناموافق کی روش بودید؟
بله.ایشان از لحاظ نظم و دیسیپلین عالی بودند اما از لحاظ فنی با او به کجا رسیدیم؟
زیاد ها می گویند صعود به جام جهانی و …
ببخشید! عمه من هم می توانست این تیم را به جام جهانی ببرد.من برای این حرفم علت دارم.یک وقتی از دو تا قاره فقط یک تیم به جام جهانی می رفت و آن تیم ایران می بود که راهی جام جهانی آرژانتین شد.ما باید همه تیم های آسیایی را می بردیم و سپس به دیدار نماینده قاره دیگر می رفتیم.الان که راحت شده است.شما دیدید که تیم ملی با کی روش بدترین نتایج را در جام جهانی گرفت.
چه تضمینی وجود داشت که با ماندن اسکوچیچ نتایج بهتری می گرفتیم؟
از این بدتر که نمی شد.به نظر من قطری ها زیاد باهوش بودند که کی روش را قبل از جام ملت ها برکنار کردند.فوتبال ما به اسکوچیچ ظلم کرد.
در زمان عزیزی خادم و اسکوچیچ زیاد او گفت و گو جادو و جنبل نقل شده می بود.
من هم شنیده بودم.
در زمان شما پرونده ای با این مضمون زیر دست شما آمده می بود درست است؟
یک بار یک پرونده آمد که یک کارهایی درون دروازه کرده بودند اما من در تلویزیون اظهار کردم که او گفت و گو معجزه و سحر و اینها در دین ما هم وجود دارد و نباید این ها را با مسائل جادوگری قاطی کرد.آقایان اگر باور به این کارها دارند خب قبل از جام ملت ها بیاید یک کاری کنند تیم قهرمان شود.یا قبل از جام جهانی که بچه ها هم زحمت نکشند و این همه تمرین کنند.اصلا شما این ها را رها کنید،یکی به من بگوید که پرونده ویلموتس به کجا رسید؟
اگر شاه حسینی می بود واقعا این اتفاق میافتاد؟
شما یقین باشید که اگر من پستی داشتم، همه این افرادی که این قرارداد ها را امضا کردهاند به تناسب اختیاراتشان محکومشان میکردم، ما در مبنا نامه داریم، رئیس فدراسیون بیشترین مسئولیت را دارد، من اگر پستی داشتم کاری می کردم کل قرارداد ویلموتس را از جیبشان بدهند.
این چنین توانایی را داشتید؟
رئیس فدراسیون ها دو مسئولیت دارند، یکی مسئولیت مدنی، یک مسئولیت کیفری، مسئولیت مدنی می گوید اگر این فرد علتخسارت به مجموعه شود باید جریمه شود و خسارت را جبران کند، ما این همه قانون داریم، در قوانین مسئولیت مدنی نیز داریم من نمی دانم هنگامی پرونده راه اندازی شده چطور فردی پیگیری نمی کند و هیچ خسارتی را از ایشان دریافت نکرده اند. چندین دفعه حرف های ام بروید سوال کنید که از قوه قضاییه چرا فردی به این پرونده رسیدگی نمی کند؟ آخرین بار ۱۰ ماه قبل فقط سخنگوی قوه قضاییه او گفت این پرونده در جریان است.
پشتشان گرم نیست؟
من خبر ندارم، هنگامی قراردادی را می بندید، مربی چه چیزی گیرش می آید؟ پول، در عوض باید تعهداتش را اجرا کند، یقیناً باید قرارداد رقم معقولی را نیز داشته باشد. برای مثال خودکار بیک هنگامی همه جا ۵ هزار تومن است، یک مغازه به شما ۱۵ هزار تومن بدهد متعارفه؟ خیر. اول از همه مبلغ این قرارداد غیر متعارف می بود، همه هم این را انها گفتند، بعدش از این قرارداد قرار می بود منافعی به فوتبال ما برسد، آن هم با آن ۶۰ روزی که برای ما کار کرد چیزی به ما نرسید، بعد چرا این پرونده شرایطش این طور شد؟ شما می دانید هنگامی قراردادی بسته میشود هنگامی بندها مشکل شرعی نداشته باشند همه ملزوم الاجرا می باشند، چرا هیچ زمانت اجرایی در این قرارداد ها نبوده است؟ این را می خواهم بگویم هنگامی قراردادی غلط نوشته شود، نتیجه اش این می شود که مربی که ۶۰ روز کار کرده این همه پول از فوتبال ما میبرد، اکنون این وسط یکی تقصیر کار است، ببخشید شما نمی توانید رئیس اداره راه را بیاورید و بگویید تقصیر کار است، افرادی تقصیر کار می باشند که این قرارداد را امضا کرده اند. شما که ایپنا هستید و قسمت های مختلفی دارید چرا پیگیری نمیکنید این اتفاق را؟ اکنون که آن آقایانی که این قرارداد را امضا کردهاند جایزه هم گرفته اند! اگر بودم و اختیار قانونی داشتم می دیدید چکار می کردم.
اکنون از نظر شما در پرونده کوروش کمپانی که ورزشکاران برای این شرکت تبلیغ کردند باید افرادی که تبلیغ کردند پول کردند را بدهند؟
نه! به این راحتی نمی توان اظهار نظر کرد، فردی که به طور مستقیم جهت تضرر به مردم شده باید خسارت را بدهد، در این پرونده هم تا این مدت رای صادر نشده و نمی توان قطعی نظر داد. اگر قاضی خودش حکم بدهد که آنها جهت این قضیه بودند باید خسارت بدهند. در این موارد باید مواظب باشید آبروی افراد را نبرید، برای مثال شما نگاه کنید طارمی تبلیغ نیرو موتور را کرده است. فردا مشکلی پیش بیاید باید یقه طارمی را بگیرند؟ من این استدلال را قبول ندارم. به نظر من فردی که بخواهد برای بیرانوند اندوختهاش را از دست بدهد مشکل از خودش است. کنار تبلیغ عقل هم باید باشد. برای مثال شما طرفدار آقای طارمی، او هم شرکتی را تبلیغ کرده است. این که شما بدانید فلان کمپانی بهتر از این شرکت است، باید برای طارمی بروید شرکتی که تبلیغ کرده را بخرید؟ خیر باید انتخاب بهتر را داشته باشید! قطعا تاثییر تبلیغات را رد نمی کنم، ولی اثرش بالاتر از عقل انسان نیست. اگر هم فردی از روی بی عقلی کاری را بکند، باید تاوان آن را بدهد.
با مهدی تاج مشکل دارید؟
با خود مهدی تاج به گفتن یک انسان هیج مشکلی ندارم، حتی یک جایی من دیدم که به ایشان برخلاف مقررات در حال ظلم شدن است. خود من به طور مستقیم با ایشان سخن بگویید کردم و گفتم این کار خلاف قانون است حواست باشد. به نظر من بزرگترین عیب ای گروه این است که تاب و مقاومت در روبه رو انتقاد را ندارند، هر کس منتقد آنها باشد، آنها را از خودشان دور می کنند و این که شما هر کس را می خواهید قضاوت بکنید، به آرای ملت رجوع کنید و ببینید نظر اکثریت در رابطه آن شخص چیست؟ این بهترین راه است. من فقط پیشنهاد ام به آقای تاج این است که این دوران شما هم به شدت باد می گذرد، انقدر آدم هایی بودند که آمدند و رفتند و این میز برایشان ابدی نشد.
شما قبول دارید از وقتی که عادل رفت دیگر فردی نبوده است که در این فوتبال حسابرسی کند؟
عادل از نظر من عادل می بود، نترس می بود، شجاع می بود، وامدار فردی نبوده است، علم این کار را داشت، هیچ مشکل و اتهامی نداشت. اما متاسفانه برخی اتفاقات در سرزمین ما می افتد که بعدها در تاریخ احتمالا بشود فهمید چرا این اتفاق رقم خورد. حق و نا حق را تاریخ تعیین خواهد کرد اما چیزی که مسلم است یکی از بزرگ ترین خلاهای فوتبال ما عادل فردوسی پور است. اگر دلایلی دارد که عادل را برکنار کردند باید به مردم بگویند، نه این که هیچ کس هیچ چیزی نگوید و خود عادل هم نداند برای چه برکنار شده است. اکنون این را به آقای تاج ربط می دهم، اگر آقای تاج اگر از روش های مدیریتی اشباه خودش و سیم خاردارهایی که دورش کشیده است دست بر ندارد، خودش هم روزی قربانی خواهد شد. حداقلش این است که افرادی همانند خودش او را پایین خواهند کشید تا جایش را بگیرند.

اصلا وجود مهدی تاج در ریاست فدراسیون با وجود پرونده باز درست است؟
ببینید پرونده باز علت محرومیت ایشان نخواهد شد، نه برای ایشان بلکه برای هیچ کس، ولی در فوتبال ما پرونده باز قربانی گرفت. اگر دستوری در این مورد مبنی بر منع کار نباشد مشکلی برای وجود ایشان در فدراسیون نیست. در فیفا اینجور نیست و اگر فردی پرونده داشته باشد نمی تواند ریاست کند ولی در قوانین ایران اینطور نیست. من این را می خواهم بگویم چرا شهره موسوی که پرونده باز داشت از کار برکنار شد اما آقای تاج با این شرایط به ریاست رسیدند؟ اینجاست که عدل زیر سوال می رود.
در رابطه آقای کفاشیان می انها گفتند ایشان از بالا زیاد دستور پذیر می بود، سر آمدن و رفتن آقای علی دایی ماجرا همین طور می بود؟
من این که رفتن و آمدن آقای دایی با دستور بالا بوده را از مصاحبه های ایشان و رسانه ها شنیدم. قضیه آقای احمدی نژاد و داستان رختکن که اخیرا آقای دایی بهزاد غلامپور را به شهادت گرفته، شما این سوال را زیاد شفاف باید از علی کفاشیان سوال کنید.
خودش گردن نگرفت ولی درمورد برکناری دایی او گفت از بالا دستور دادند.
خدا پدرش را بیامرزد، یعنی خودش نبوده دیگه، همه جای دنیا آوردن و بردن سرمربی کار فدراسیون است اما اینجا خودشان اقرار کردند که کار کس فرد دیگر بوده.
آمدنش چطور؟
نه آمدنش را می دانم گروهی با هم تصمیم گرفتند که او سر کار بیاید و این که آقای علی دایی سرمربی تیم ملی ایران شود واقعا چیز عجیبی نیست، مگه ما چندتا علی دایی داریم؟ من چندین دفعه که به سفرهای خارجی رفتن و وقتی که اسم فوتبال ایران می آمد همه از علی دایی سخن میزدند. این برای سرزمین ما افتخار است که ما متاسفانه به درستی از این اندوخته منفعت گیری نکردیم. من علی دایی را از وقتی که بانک تجارت بازی می کرد میشناسم، افرادی همانند علی دایی، گوشت و پوست و استخانشان در فوتبال است. ببینید اکنون به کجا رسیده که می گوید نمی خواهم در فوتبال باشم، خواسته آقای دایی این است که من در این فوتبال نمی خواهم باشم و کلمه این زیاد مهم است. یقین باش اگر فوتبالی همه چیزش سر جایش باشد و افرادی که اهلیت دارند روی کار باشند حتی نسبی نه مطلق، چرا علی دایی نباید جایی در این فوتبال داشته باشد؟ این چه سدی است که افرادی که همانند علی دایی که صلاحیت و اهلیت دارند در تصمیم گیری در رابطه فوتبال ما هیچ جایی ندارند؟
کار مافیا نیست؟
۱۰۰درصد، من همیشه گفتم که آقایان بیایید مجمع را بزرگش کنید، هر چه این مجمع بزرگتر بشود، لابی در این مجمع کمتر میشود، برای مثال اکنون هیئت فوتبال ها همه در این ۴ سال با ریاست فوتبال رابطه دارند، سپس از ان داوران و همین طور ادامه دارد و اشکار است که هر تصمیمی گرفته شود همه زیر نظر یک فرد خواهد می بود. ما اصلا نمی گوییم این افراد نباشند، می گوییم این مجمع را بزرگ کنید تا افراد فوتبالی و داورانی که سپس از دوران حرفهایشان در خانه نشسته اند به حقشان برسند و در این مجمع وجود داشته باشند. آن هم با شرایط خاص نه این که هر فردی بتواند بیاید. ما وقتی که در مجلس بودیم پیگیر بزرگ کردن مجمع بودیم، اگر این مجمع درست شود اولا این که هر فردی جرات نمی کند کاندید رئیس فدراسیون شود، دوم این که اگر فردی از دل این مجمع در بیاید همه باید به او احترام بگذارند، دیگر فردی لابی نمی تواند بکند.وقتی که علی کریمی کاندیدا شد به نوعی احتمالا اعتراض به همین قضیه می بود که من آمدم ولی نمی گذارند فوتبالی ها رئیس شوند. همانند روز روشن می بود او انتخاب نخواهد شد. این اساسنامه این ترکیب مجمع، تا وقتی که همین طور باشد تا ۵۰ سال دیگر هم افرادی که حقشان باشد به حایگاهشان نخواهند رسید.
به نظرتان علی دایی با شخصیتی که دارد، می تواند رئیس فدراسیون خوبی شود؟
آقای علی دایی، همیشه حرف های پدر خدابیامرزش به او وصیت کرده که داخل سیاست نشود، خب کنار کشیدن امثال علی دایی علتآمدن افرادی می شود که اهلیت ندارند، اگر علی دایی و تعداد بسیاری از این دسته یک تشکلی برای خود راه اندازی بدهند زور هیچ کس به آنها نخواهد رسید، زیاد ها می باشند یقیناً از جنس فوتبال می باشند و این افراد را قبول ندارند اما با آنها همکاری می کنند که عیب بزرگی به حساب میاید، شما که قبولشان ندارید چطور با آنها کار می کنید؟ یک روز چندتا از بزرگان پیش من آمدند، آقای فرامرز ظلی که اخیرا در بیمارستان بودند، جعفر کاشانی و حمید شیرزادگان که فوت شده اند و همایون بهزادی به دادگستری آمدند تا من را ببینند. این افراد پیش من آمدند به آن ها گفتم من بچه شما هستم ولی شما قبول دارید افرادی که در این فوتبال آمدند دارند مدیریت می کنند را قبول نداریم؟ همه آن ها انها گفتند بله ما قبول شان نداریم این ها اصلا از جنس فوتبال نیستند مال فوتبال نیستند. یقیناً احتمالا برخی بگویند مدیریت خوب علت نمی شود که فردی فوتبالیست خوبی باشد و این هم بالاخره یک نظریه است ولی نتیجه کارکرد که می تواند دلیلی برای مدیریت باشد که آن مدیریت درست بوده یا نبوده است. آن موقع زمان ریاست کفاشیان در فدراسیون می بود سپس یکیشان را مثال زدم گفتم شما اگه این را قبول ندارید در دشت بهشت هنگامی فدراسیون شما را به گفتن برگی از تاریخ فوتبال این مملکنت صدا می کند که مردم با شما قدیمی ها خاطره دارند چرا آنجا می روید؟ خدا ناظر است الان برخی شان به رحمت خدا رفته اند و ما هم می رویم ولی همه آن ها به اتفاق قبول کردند و انها گفتند بله این درست است. یعنی سخن این است که شکاف و اختلاف بین خود فوتبالی ها علترشد غیرفوتبالی ها در مدیریت فوتبال شده است. روی این قضیه زیاد کار کنید من باور دارم فوتبالی ها با هم نیستند من یک بار به یکی از بزرگان گفتم شما بیایید یک تشکل از مربی ها و بازیکنان و سایرین که در قانون هم پیش بینی شده درست کنید. واقعا اگر فردی غیر حق آمد این کرسی ها را گرفت، شما با آن ها همکاری نکنید ولی من همیشه این رو حرف های ام شکاف و اختلاف بین خود این فوتبالی ها و خواص علتشده است که زیاد از آدم هایی که اهلیت این کار را نداشته اند آمدند در فوتبال مدیریت کرده اند
یا برای مثال ما دیدیم وقتی که مهدی تاج می خواست برگردد بازیکنان تیم ملی هم از او حمایتکردند و پشتش بودند که برگردد.
من به صراحت نشنیدم.
برای مثال در آن دو دستگی زمان کیروش و اسکوچیچ. آن موقع احسان حاج صفی از یونان آمد که شخصا در انتخابات شرکت کند!
آنقدر از این مسائل داریم که مثنوی هفتاد من است.همین اساسنامه و مجمع به نظر من فقط سه روز زمان نیاز است تا درمورد اش او گفت و گو شود. برای مثال باید درمورد بند به بند اساسنامه سخن بگویید کنیم اصلا یک سوال از شما می پرسم اساسنامه را مگر مجمع تایید نمی کند؟ شما هر عضو مجمع را هر کجا که گیر آوردید خواهش میکنم این سوال را از او سوال کنید. شما که در مجمع هستید این اساسنامه فدراسیون فوتبال هنگامی برای تصویب آمد شما حضرت عباسی یعنی قسم حضرت عباس بخورید روی این اساسنامه واقعا او گفت و گو فنی کرده اید؟ اساسنامه را بند به بند و ماده به ماده خوانده اید؟ یا همینطوری تصویب کردید. این شد مجمع؟! من با زیاد هایشان سخن بگویید کردم گفتم حضرت عباسی افرادی که باور داشته اند انها گفتند نه حاج آقا اصلا کجا! سپس گفتم خب این شد مجمع؟ شما می دانید در این اساسنامه چه چیزی به شما می اندازند؟ سپس آخرش می نویسد که این اساسنامه در تاریخ فلان توسط مجمع عمومی فدراسیون فوتبال به تصویب رسید و از این تاریخ ملزوم الاجرا است یا همین مقررات برای عزل رئیس فدراسیون را یک جلسه قانونا برگزار کردند او را عزل کردند!
یک سوال درمورد بازدارندگی رای ها.در دورانی که نبودید به نظرتان کمیته انضباطی حکم عجیبی داد شگفت ترین حکمی که قاضی دادند و شما دیدید چه حکمی بوده است؟ یا حتی اگر حکمی به نظرتان غیر عادلانه بوده است در دورانی که خودتان نبودید چه بوده است ؟ حکمی که برای مثال فلسفه اش را نفهیده باشید.
به نظر من زیاد تر در خصوص اتفاقاتی که در فوتبال ما افتاد باید خود ارکان قضایی ورود می کردند دیگر نه احتیاج به شاکی داشت نه چیز فرد دیگر.
کدام حکم برای مثال؟
نمونه بزرگ اش پرونده ویلموتس زیاد تر این ها مرا متعجب کرد که باید برای مثال کمیته اخلاق سپس از قضیه ویلموتس و این که سه تا مقام عالی دستگاه سرزمین ما، دادستان کل سرزمین، رئیس سازمان بازرسی کل سرزمین، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ رسما آمدند در تلویزیون اظهار کردند که برای این ها پرونده راه اندازی می دهیم افرادی که علتاز بین رفتن و یا زیان مادی به سرزمین ما شدند باید از جیب خودشان این خسارت را پرداخت کنند ولی این کمیته اخلاق فقط تماشا کرد این ها زیاد تر مرا متعجب کرد.
الان برای مثال اگر شما بودید آن حکم گل گهر و استقلال را می دادید که کسر امتیاز شوند؟
نه نمی دادم. به این علت که باور دارم که اصلا آنجا این بازیکن را با این مدارک به فدراسیون داده اند.
اصلا میخواهی هم بدهی چرا سه امتیاز به استقلال میدهی آن تیم را محروم میکردی ؟
بله من میخواهم این را به شما بگویم او گفت و گو چیز فرد دیگر است درون فوتبال اول رابطه مستقیم تخلف با متخلف است بیرون از فوتبال که دادگستری است به آن می گویند رابطه مستقیم جرم با مجازات اینجا در فوتبال رابطه تخلف با متخلف چیست ، الان برای مثال شما آخر خدمت دارید یا یک مدرک تحصیلی دارید حرفه ای تو اصلا جعلی و تقلبی باشد به جز خودت فردی نمی داند ولی خودت می دانی که تقلبی است آن بازیکن نمی تواند بگوید که من نمی دانستم ولی باشگاه آمده حرف های است که آقای فدراسیون این مدارک من، مدارک را به فدراسیون فوتبال داده و امور بین الملل همه نامه زده است. خب باشگاه اینجا چه تقصیری دارد؟ بازیکن را محروم کنید و اینجا اتفاقا باید یک سری از فدراسیون محروم می شدند.
خب چرا چند امتیاز به تیم رقیب می دهی؟! الان حکمی که برای کنعانی زادگان داده اند به نظر شما عادلانه می بود؟ اگر شما بودید چطور برخورد می کردید؟ فکر کنم سنگین تر حکم می دادید.
این سوال را زیاد از من می سوال کرد که واقعا برایم سخت است ولی زیاد سنگین تر می دادم. اکنون احتمالا علتناراحتی این افراد هم بشود سپس این افراد احتمالا پیش خودشان بگویند که خداروشکر این آدم نبوده است.
به نظر شما کمترین حکم کنعانی زادگان چه می بود ؟
برای همین اتفاق تازه کنار اتوبوس؟ من نمیدانم چه حکمی داده اند ولی اگر من بودم دو جلسه قطعی می دادم چون به هر صورت این حرکات درست نیست. یک مثال نزدیک بزنیم شما رونالدو را دیدید ؟ رونالدو دیگر رونالدو است رونالدو دیگر در تاریخ ماند همین الان هم فوتبالش را کنار بگذارد فکر کنم تا سال های سال فردی نتواند رکورد هایش را بزند ولی در کشوری همانند عربستان می آیند سریع دو جلسه محروم اش می کنند و اینطوری باید باشد.
نظرتان درمورد احکام سقف بودجه چیست؟
ببینید ما باید روزی fair play مالی را باید قشنگ توضیح دهیم در فوتبال روز دنیا هست ولی ما اینجا در فوتبال مان با این دستورالعمل هایی که نوشته ایم این fair play را فرفریاش کردیم! دیگر خودتان تا آخرش را بخوانید ببینید در این اساسنامه زیاد مسائل هست همین اساسنامه ای که زیاد ایرادات دارد تنبیهات انضباطی اشخاص حقیقی و حقوقی احضار (۵۶:۳۴) شده است سپس در همین اساسنامه نوشته است جزئیات را هم در قالب آیین نامه انضباطی می نویسیم در آیین نامه انضباطی هم تنبیهات و تخلفات و همه این ها اشکار شده است ما حرفمان این است یک ماده ای در آیین نامه انضباطی است که می گوید اگر یک تخلفی از دستورالعمل ها و بخشنامه ها به وقوع پیوست که تنبیهی برای آن پیش بینی نشده است کمیته انضباطی از این تنبیهات یک کدام را بردارد که این چند عیب بزرگ دارد یکی این که آن جا دست آن مقام صادرکننده حکم را باز می گذارد که هر چه دلش خواست رای دهد اصلا بدترین رای را بدهد اصلا می بخشید من در یک برنامه رادیویی دو ماه پیش گفتم که این زیاد خطرناک است چون اگر فردا کمیته انضباطی می آمد این باشگاه را اصلا به یک دسته پایین تر سقوط می داد فردی نمیتوانست به آن عیب بگیرد بعد این ماده زیاد خطرناک است ماده ۵۱ و ۱۰۱ ، چرا خطرناک است اصلا کمیته انضباطی می آمد میگفت استقلال ، پرسپولیس و سپاهان یک دسته پایین تر بروند آن ماده چون کلی است می گوید هر نتبیهی که اینجا هست می توانند در نظر بگیرند اگر فردی دستورالعملی را مراعات نکند این غلط است شما هنگامی که دستورالعمل هارا می نویسید باید در آیین نامه انضباطی، تنبیهات آن را هم بنویسید. اگر سقف بودجه، دستورالعمل یا هر چه که هست فلان باشگاه مراعات نکرد و ثابت شد این تنبیهاتش است و اینگونه نبوده است و این عیب همین سقف بودجه است من گفتم fair play که در فوتبال روز دنیا هست و اخیرا هم این جاافتاده است و دارند به آن عمل میکنند ما در فوتبالمان فرفریش کردیم همین.
۲ تا پرونده فکر کنم زمان شما می بود.یکی اش درمورد تبانی در فوتبال می بود؟
بله در دسته یک می بود.
در لیگ برتر نبوده است ؟
خیر زمان من نبوده است چیزی که مستند باشد.
ولی در فوتبال تبانی هست دیگر!
به نظر من هست.اصلا چرا اینگونه بگوییم فساد در فوتبال ما برخی ها می گویند نیست ما می گوییم نخیر فوتبال ذاتا پاک است ولی برخی آدم ها می باشند که فساد می باشند چون برخی می گویند فوتبال ما فاسد است نخیر این غلط است اتفاقا فوتبال و خود فوتبال پاک پاک است زیاد هم خوشگل هست زیاد هم خوب هست همه هم دوستش دارند و به آن علاقه دارند برخی از آدم ها می باشند که در فوتبال مرتکب فساد می شوند در این پرونده هم گفتید دقیقا یادم است یک دسته لیک می بود ۱۰ میلیون تومان که آن موقع زیاد می بود انها گفتند اینجا رد و بدل شده است برای این که یک تیمی کم کاری کند و ثابت هم شد سپس آن فردی هم که آمد واقعا دستش پر می بود چکی رو معارفه کرد به ما که بعدش ما آن را پیگیری کردیم و محرومیت زیاد سنگین دادیم چون آن شخصی که این کار را کرده می بود فکر کنم آن موقع ۴ ، ۵ سال محرومش کردیم
پرونده نفت آبادان هم زمان شما می بود؟
نفت آبادان زمان آقای دادکان می بود و تا این مدت من نیامده بودم. که آن را هم دستگاه قضایی رای داده می بود دیوان عدل اداری آخه برخی ها می آیند می چسبانند به مدیریت آقای دادکان اتفاقا آقای دادکان چه مقدار زحمت کشید آن قضیه را جمعش کرد زمان جمع کردنش من بودم ولی واقعا فدراسیون آنجا روبه رو شده می بود با یک رای قطعی دیوان عدل اداری که سپس یک مدیریت خوشگلی کرد آقای دادکان آمد صورتجلسه کرد نماینده آبادان آمد مدیرعامل صنعت نفت آمد و نماینده راه آهن همه آمدند و یک توافقی نوشتند سهمیه لیگ برتر را اضافه کردند مشروط بر این که آن هم برود شکایتش را در دیوان بعد بگیرد که به فوتبال لطمه بین المللی نخورد که لیگ هم شد ۱۸ تیمی و آن هم شکایتش را بعد گرفت یعنی یک تدبیر مدیریتی می بود چون هیچ چاره فرد دیگر نداشت از این طرف رای قطعی داشت از آن طرف فوتبال را نمیخواستند کس فرد دیگر دخالت کند یک تدبیر مدیریتی آقای دادکان کرد و آقای دادکان جمعش کرد موقع جمع کردنش من بودم صورتجلسه اش هم با دستخط من است
یک پرونده دیگر هم می بود که آن موقع زیاد سروصدا کرد که فکر کنم مربوط به تیم ملی هم می بود در رابطه همجنسگراها. این فکر کنم زیر دست شما هم می بود درست است؟
ببینید در مجلس یک همچین گزارشی آمده می بود.حقیقت امر این است که تا این مدت رسیدگی و بازدید نشده می بود که من از مجلس بیرون آمدم و دیگر هم بازدید نشد اکنون که آقای رسایی رفته مجلس در مسیج تازه میخواهم واقعا به او تلفن بزنم و به او دقیق همین را بگویم که آقا این زحمت های ما که با تراکتور آمدند رویش و شخمش زدند شما مجدد یکسری چیز هارا در جریان بنداز بله آن مانده است
خودتان مسئله فرد دیگر ندارید؟
مسئله که پر است ببینید من یک چیز به شما بگویم مدیریت فوتبال ما هیچ موقع مقبولیت صددرصدی اشکار نمی کند این یادتان باشد ولی خوشگل ترین و قشنگ ترین مدیریت فوتبال آن مدیریتی است که اشخاصی را که صلاحیت اظهار نظر در این قضیه را دارند اکثریتشان آن مدیریت را قبول داشته باشند اگر دیدید قبول ندارند بدانید مدیریت ما می لنگد الان به شما بگویم بزرگترین معضل فوتبال ما در حوزه فنی اصلا نیست من باور دارم در کشورمان همانند مس همانند زغال سنگ همانند نفت همانند گاز ما معدن بازیکن و توانایی و مربی هستیم در این تکه ها شما اصلا شک نکن همه چی داریم همین الان چه مقدار بازیکنان ما در اروپا دارند بازی می کنند معضل و مشکل ما والا بالله بدون هیچگونه غرض و مرضی فقط مدیریت است یک عده ای آنچنان اینجا را گرفتند مدام جاهایشان را عوض میکنند و جابجا می شوند و اجازه نمیدهند افرادی که صلاحیت دارند داخل این قضیه شوند من یک پیغامی هم دارم برای دوستم آقای کیومرث هاشمی وزیر ورزش که با هم کار کردیم آقای کیومرث هاشمی دوست عزیزم دوران وزارت شما هم به شدت برق می گذرد خودت بزرگترین قربانی این اساسنامه و این مجمع هستی وقتی که کاندید شد یعنی همان افراد کاری کردند که شما اصلا نتوانید رئیس فدراسیون شوید با این که رفتند لابی کردند رای جمع کردند فلان کردند اکنون شما رفتی شدی شخص اول ورزش سرزمین ایشان دیگر بیشترین سمت ورزشی را در مملکت گرفته است از وزارت ورزش که بالاتر نداریم تا دیر نشده از خودت برای فوتبال یادگاری به جا بگذار آدم هایی که ذی النفع و مغرض نیستند و واقعا صاحب نظرند و برای منافع خودشان اظهار نظر نمیکنند این هارا جمع کن در قالب یک کمیته اختصاصی و این مجمع را از این ترکیب بیاور بیرون هنگامی بیاوری دیگر همه چیز دیگر حل است برای این است که الان یکسری بزرگان نمی آیند کاندید شوند برای این است که محمد دادکان را هر چه به سراغش می روال و می گویند بیا کاندید شو می گوید مگر می شود از دل این مجمع چیزی به جز این اتفاقات ده سال تازه درآورد.
یعنی آنقدر این مجمع فاسد است؟
نه او گفت و گو فساد نیست.ببینید فساد معناهای مختلفی دارد نتیجه فساد باطل است من میخواهم به شما بگویم خلاصه او گفت و گو لابی گری او گفت و گو این که آن افرادی که اهلیت دارند را نیاوردند
فردی همانند محمد دادکان میترسد که کاندیدا شود که انتخابات را ببازد!
نه او گفت و گو هراس نیست اتفاقا تصمیم عاقلانه ای است.محمد دادکان را من کمتر جایی با او سخن بگویید کردم من صددرصد مدیریتش را قبول دارم یا به جرات به شما بگویم در جایی که محمد دادکان مدیریت کند من هر کمکی که از دستم بربیاید با این همه تجربیاتی که دارم حاضرم برایش انجام بدهم چرا چون همه چیزش را می شناسم صداقتش کاربلدیش همه چی محمد دادکان اتفاقا تصمیم عقلایی گرفته که نیامده برای این که می داند که پشت پرده چه خبر است و می داند که شما نمی توانید بگویید که نه اینطور نیست سپس برخی هاهم اینطوری دفاع می کنند می گویند آقا اصلا ما لابی می کنیم لابی ما این است که به این نتیجه می رسیم که برای مثال آقای ایکس باشد ولی بگذار مجمع بزرگ بشود ببینم بازهم می توانند از این سخن ها بزنند اصلا کل رئیس هیئت ها کل مدیر های باشگاه ها جمع شوند بگویند ما میخواهیم فلان نفر باشد بازهم طرف رای نمی آورد سپس من واقعا برای آقای کفاشیان متاسفم که برمی گردد در جواب من که ذی سود نبودم مواردی که گفتم من که وسطش نیستم آقای کفاشیان در جواب من روی تلویزیون روی خط می گوید که آقای شاه حسینی این پیشنهادی که شما می گویید هیچ جای دنیا مرسوم نیست گفتم اتفاقا همه جای دنیا مرسوم است.
همانند آن قضیه جدی میفرمایید!
بله فیلمش هست.برنامه سعید اکبری سلام صبح بخیر شبکه سه می گویم اتفاقا این چیزی که ما تو فوتبالمان داریم هیج جای دنیا نیست بعد ۳۰۰ تا و ۴۰۰ تا و ۵۰۰ و خورده ای و ۲۷۰ تا تو سرزمین های صاحب سبک فوتبال این ها کی می باشند؟
علیرضا نیکبخت واحدی و مجاهد خذیراوی هردو مشترکا یک مصاحبه زیاد معروف دارند که می گویند ما فردی را که برای حکم های الکی فوتبالمان را نابود کرد نمی بخشیم.به خصوص مجاهد خذیراوی که کلا نابود شد. باز نیکبخت یک پولی از این فوتبال برد.
شما می دانید حکم آقای خذیراوی را چه فردی داد؟
بله.حکم خذیراوی را خارج از فوتبال دادند.
دادگاه و آن زمان هم من نبودم ولی این را چون در دادگستری بودم ببینید. من الان یک مثالی می زنم که شما تسلیم بشوید در بازی دربی خدای ناکرده دعوا می شود بین بازیکنان و کادر فنی یک نفر چاقو در بیاورد و فرو کند در قلب یکی و درجا او را بکشد مثال است دیگر محال که نیست امکان دارد این اتفاق بیفتد فدراسیون فوتبال و ارکان قضایی اش می توانند حکم اعدام بدهند؟ قتل عمد است دیگر قتل عمد هم نتیجه اش قصاص است من میخواهم این را به شما بگویم متاسفانه برخی از مدیر های فوتبالی ما سواستفاده می کنند از این قوانین و مقررات برای مثال شما هنگامی که دادگستری در این موارد داخل می شود جرم است اصلا فدراسیون فوتبال صلاحیت ندارد رئیس فدراسیون فوتبال هم مرتکب جرم بشود امکان دارد او را بگیرند و به زندان بیندازند سپس این ها بگویند دخالت در امور فوتبالی زیاد جاها انها گفتند نخیر اگر اینجا تخلفات فوتبالی رو مطابق آیین نامه و مقررات داخلی خودمون و بین المللی باید در حوزه فوتبال رسیدگی کنیم ولی جرم و این ها همیشه در حوزه دادگستری است اصلا احتمالا یک بازیکنی من منظورم مجاهد خذیراوی نیست من اصلا مجاهد خذیراوی را در عمرم ندیدم منظورم کلی است اگر یک بازیکنی برای مثال مرتکب سرقت شد ، کلاهبرداری شد اینجا دادگستری رسیدگی و حکم می دهد یا اصلا همین آقای قائدی همانند این که اتفاقی می بود و چپ کرده می بود در ماشینش فردی کشته شده می بود آن قضیه را دادگستری رسیدگی کرد
حکم نیکبخت هم هست دیگر که در یک مهمانی بوده است.
ببینید الان فکر کنید امکان دارد یک فوتبالیست دیگر یک مربی یک رئیس فدراسیونی یک عضو هیئت رئیسه ای مرکتب جرمی شود و به دادگاه برود. دادگاه هم محکومشان کند این طرف در فوتبال هم باید این آدم را تنبیه کنیم هنگامی ثابت شد یک فردی رفته مرتکب جرم شده است که این جرم به شان فوتبال سرزمین ضربه زده است. اینجا کمیته اخلاق هم باید ورود کند و حکم فوتبالی هم برایش صادر کند. ببینید این ها زیاد ظریف است و در موازی یکدیگر می توانند حرکت کنند ولی با یکدیگر تداخلی نباید داشته باشد و این هنر قضاوت است. من برای شما یک مثال بزرگ زدم همان مثال چاقو فدراسیون فوتبال که نمی تواند قصاص کند و دخالت دادگستری اینجا قضیه ای نیست درواقع سواستفاده ای است که مدیران انجام میدهند نه فقط برای این مثال من زیاد جاهای دیگر الان شما برای مثال نیکبخت رو من نمیدونم فردی که میگوید نمی بخشیم الان نیکبخت با من سلام و علیک دارد و زیاد هم معروفش کردم الان نیکبخت را فدراسیون محرومش کرد یا دادگستری ؟
خب کمیته انضباطی محرومش کرد دیگر منظور موارد دیگر است برای مثال بلند کردن مو یا برای مثال ژل زدن یا تل زدن!
شما زمان بگذارید بروید آرشیو برنامه نود را ببینید دو ساعت و نیم سه ساعت آنجا درمورد منشور اخلاقی و مقرراتش چه چیز هایی گفتم برای مثال درمورد خالکوبی.
بعد چرا می گویند شاه حسینی منشور را آورد؟
من اولین باری است که دارم اینجا می شنوم. حضرت عباسی اصلا منشور به من چه ربطی دارد.
احتمالا برای سخت گیری هایتان است.
نخیر من همیشه با منشور مبارزه کرده ام الان که من نباید بگویم شما بروید به آرشیو مراجعه کنید همه این ها دشمن من شده بودند اصلا دشمنی این گروه این دو سه نفر با من سر همین قضیه منشور اغاز شد.

دژاگه تتو داشت.بنده خدا می او گفت به من در گرما ۲ تا لباس می دادند بپوشم. یکی اش برای تتو آستین بلند می بود.
من با همین دژاگه ربط داشتم و اصلا به ظاهرشان نگاه نکنید. این ها زیاد بچه های خوبی می باشند انقدر مودب انقدر بزرگتر کوچکتر سرشان می شد.
به فوتبال برمیگردید ؟
اگر دادکان و امثال او بیاید، افرادی که واقعا مدیران کاربلد با اهلیت حداقل نسبی نزدیک به مطلق باشند، بله چرا افترا بگویم. منتهی دیگر در سنی نیستم که به کمیته انضباطی بروم. شما آن رزومه من را عکس گرفتید حداقل در خلوت خودتان دو سه دقیقه زمان بگذارید نگاه کنید ببینید چه افرادی این رزومه مدیریتی بنده را دارند. می دانستید من مشاور عالی رئیس فدراسیون بوده ام؟ بروید از هزار نفر سوال کنید مگر من آدمی هستم که این موارد را بلد کنم؟ باور دارم اگر روزی عرصه اش تشکیل شود ،آن مجمع ۱۸۰ نفری، نه این مجمع به من رای بدهند، من فکر میکنم در هئیت رئیسه بتوانم زیاد خدمت کنم.
من ممنونم که شما مرا دعوت کردید و همه هم رابطه خوبی با همه رسانه ها داشته ام مگر این که خلافش ثابت بشود که تاحالا به من ثابت نشده است. جایی در حصوص فوتبال که ما داریم اختصاصی سخن بگویید میکنیم سخن آخر من این است که فوتبال امروزه چه بخواهیم چه نخواهیم در گوشت و پوست همه خانواده ها و خانه ها نفوذ کرده است و بهترین ابزار حتی برای حکمرانی سرزمین ماست که از این علاقه خاص مردم بهترین منفعت گیری را کنند. برای این باید واقعا پشتیبانی کنند که درون این فوتبال دو اتفاق بیفتد دو تا رنسانس تشکیل شود.
آقای تاج هم میخواست رنسانس کند!
آن رنسانس را که من جواب دادم گفتم آقای تاج این می بود رنسانس تان؟ آقای کفاشیان فوتبال ما را به خرابه تبدیل کرده است و آقای تاج هم به ویرانه. تا این مدت هم به این جملات خودم اعتقاد دارم. من منظورم این است که پشتیبانی کنند در سطح بالا دو تا اتفاق برای فوتبال ما بیفتد. من فکر می کنم هم مردم راضی می شوند هم خدا. یک این که واقعا مدیریت فوتبال ما را واقعا به دست اهل آن بدهند که دو تا خصیصه ملزوم را داشته باشند: ۱-تخصص ۲-ضمانت. دوما واقعا زیرساخت های این ورزش ما که زیاد ضعیف است را از لحاظ سخت افزاری تحکیم کنند که ما امروز سرزمین ۸۰ و خورده ای میلیون با این فرهنگ غنی، قدیمی با این نیروی انسانی که در حوزه فوتبال مان داریم، از سرزمین های اطراف دور و بر خودمان خجالت نکشیم /این دو تا اتفاق در فوتبال ما بیفتد یقین باشید که مردم ما صد برابر الان از این که هست از فوتبال لذت می برند. آن موقع می شود که به گفتن واقعا یک ابزار اجتماعی مثبت برای نشاط جامعه از فوتبال منفعت گیری کرد؛ نه این که مدیریت آن طوری باشد که مردم قهر کنند. ما یادمان هست دیگر خود من می رفتم برخی استادیوم های ۲۰ – ۳۰ هزار نفری، به همین تعداد مردم در خیابان پشت در بودند. در این حالت بد اقتصادی الان شنیدم ۲۵۰ هزار تومان پول بلیط می گیریم ولی از آن طرف نمی گوییم به تماشاگرها چه امکاناتی می دهیم. ما به باشگاه ها هیچ اختیاری در خصوص برگزاری مسابقاتی که میزبان می باشند نمی دهیم. برای مثال نمی گوییم شما همه این چیدمان تماشاگر و انتظامات با خودتان باشد سپس هنگامی یک تخلفی به وقوع می پیوند باشگاه را پاسخگو می دانیم. خب این هیچ رابطه عقلی و منطقی و بین تنبیه و متخلف وجود نداردو ما درمورد این مسائل سخن داریم درمورد اساسنامه، هیئت رئیسه و او گفت و گو مجمع سخن های تخصصی داریم که باید چه اتفاقاتی بیفتد.
در همین جام ملت ها یکی از شبکه های تلویزیونی یک برنامه ای داشت و زیاد از آدم های فوتبالی را آورد. من از دید خودم سخن های آن ها را گوش می دادم، به جرات به شما می گویم که غالبشان از حالت حاضر مدیریت فوتبال گله مند بودند. برای مثال حمید استیلی سخن های زیاد قشنگی زد. طرف آمده می بود فنی سخن بگویید کند ولی می رفت می چسبید به مدیریت فوتبال. ببینید الان هم در او گفت و گو میدیریت توضیحی بدهم امکان پذیر بخشی از این آقایون اصلا این کاره نباشند، زیاد هایشان احتمالا زحمت هم بکشند. عده ای همانند کارمندهای معمولی در فدراسیون فوتبال واقعا زحمت میکشند و باید دستشان را بوسید. برخی از مدیران ما که تصمیم ساز می باشند و تصمیماتشان موثر است و باید روی این افراد کار کنیم. آرزوی من این است روزی یک این چنین اتاقی باشد و ۱۰-۱۱ نفر از اعضای مجمع هم همراه شوند و من با آن ها من کار دارم. می خواهیم با اعضای مجمع میزگرد بگذارید و به آن هم نگویید چون فرار می کنند و همانند شبکه ۲ که تا دید من آنجا نشستم از دم در فرار کرد ولی اگر فردی سخن منطقی دارد که فرار نمی کند. شما خداوکیلی نگویید خبرش را هم کار و پخش نکنید. من یکسری سخن بگویید با این ها دارم؛ آقای فلان شخص که شما ۴۰ سال است در فوتبال هستی، رئیس هیئت هستی از فلان سال که اساسنامه شکل گرفت به گفتن عضو مجمع کدام مدیر را استیضاح کردی؟ یعنی کارکرد مدیران ما انقدر عالی بوده است شما این اساسنامه را در آن دنیا چطور می خواهی جواب بدهی؟ همینطوری ظرف دو دقیقه اساسنامه فدراسیون فوتبال توسط کمیته تدوین مقررات تهیه شده و هیئت رئیسه هم تصویب کرده است. مجمع هم باید این را تصویب کند که به قول معروف ملزوم الاجرا شود. یعنی باید رای گیری شود و برای تک تک ماده ها قیام کرد. باید رای گرفت من به هرکسی گفتم، حرف های آقا ما که اصلا موقع تصویب این را نگاه هم نکردیم.
برنامه میثاقی را تا اکنون تماشا کردید؟ اصلا به آن دعوت شدهاید؟
نه.خودم می دانم چرا.دیگر یک برنامه ای می بود آن آقای هاشمی تهیه کننده اش می بود من مجری اش را آنجا وحشتناک با علتآچمز کردم. سپس اکنون یک داستانی هم هست یک روزی یک بنده خدایی به من زنگ زد زیاد به من برخورد.اکنون سربسته بگویم.او گفت فلان موقع فلان جا تشریف می آورید ما مشورتی با شما داریم گفتم اگر شما مشورت یا سوالی از من دارید تشریف بیاورید محل کار من زیاد به این ها برخورد.
۲۵۸ ۲۵۱
دسته یندی مطالب
[ad_2]
منبع