پیامدهای یک بحران بزرگ در اقتصاد آمریکا_دانشجو
[ad_1]
به گزارش دانشجو
خبرگزاری موج گزارش میدهد؛
«وزارت خزانهداری آمریکا بهتازگی از انفجار بحران بدهی این سرزمین به رقم بیسابقه ۳۳ تریلیون دلار سخن حرف های است. موضوعی که پالسهای منفی و ناامیدکنندهای را به اقتصاد آمریکا و یقیناً ایده هژمونی جهانی این سرزمین مخابره می کند.»
، وزارت خزانهداری آمریکا بهتازگی در موضعگیری از رسیدن مقدار بدهی عمومی دولت آمریکا به رقم تاریخی ۳۳ تریلیون دلار خبر داده است. عددی که در کل تاریخ اقتصاد آمریکا بیسابقه است و پالسهای هشداردهندهای را با محوریت پیامدهای مخرب این قضیه برای اقتصاد این سرزمین مخابره میکند. در این راستا، اندکی قبل ژانت یلین، وزیر خزانهداری آمریکا نسبت به اوجگیری قابلدقت بحران بدهی این سرزمین هشدار داد و اصرار کرد که باید فکری به حال این قضیه شود.
درعینحال، تعداد بسیاری از ناظران و تحلیلگران اقتصادی به این نوشته اشاره داشتهاند که بیتوجهی دولتهای گوناگون آمریکا به قضیه بحران بدهی این سرزمین جهت شده این بحران و چالش سالبهسال نیرومندتر و بزرگتر و حلوفصل آن نیز زیاد سختتر شود. در شرایط جاری نیز هیچ چشمانداز روشنی مبنی بر این که دولت جاری آمریکا برنامهای اشکار برای مخاطب قرار دادن بحران بدهی این سرزمین داشته باشد، قابلمشاهده نیست.
با این همه، بحران بدهی آمریکا و تعمیق آن، حامل ۲ پیامد مهم و محوری برای این سرزمین است.
اولا، تداوم این بحران در نوع خود جهت خواهد شد تنگناهای اقتصادی دولت مرکزی آمریکا بیشتر از پیش نمودهای عینی به خود بگیرند و خود را در قالب هزینهکردهای دولت نشان دهد. در این رابطه، دولت آمریکا روز به روز با چالشهای جدیتری در عرصه اندوختهگذاری برای گسترش زیرساختهای این سرزمین یا تشکیل بهبود در حوزههای گوناگون اقتصادی آمریکا روبه رو میشود.
علت این قضیه نیز این است که فشارهای بحران بدهی آمریکا بر بودجه این سرزمین بهشدت افزایش مییابد و جهت میشود تا دولت آمریکا راه و چارهای جز خط کشیدن روی تعداد بسیاری از برنامههای گسترشای و زیرساختی خود نداشته باشد. یقیناً که دولتهای گوناگون آمریکا در سالهای تازه هرکدام تلاش کردهاند بهنوعی به بحران بدهی عمومی آمریکا بیتوجهی کنند بااینحال، تداوم این روال دیگر میسر نیست و آمریکا را با حقیقتهای تلخی روبه رو خواهد کرد.
دوم این که تعداد بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل راهبردی در سالهای تازه اصرار داشتهاند که کریدورهای قوت در عرصه نظام بینالملل در حال تحول است و باید انتظار افول هژمونی غرب و بهطور خاص دولت آمریکا و متعاقبا اوجگیری قوتهای شرقی را داشته باشیم. قضیهای که نمود و نمودهای عینی خود را در اقصی نقاط جهان به نمایش گذاشته و میگذارد. حال در شرایط جاری اوجگیری بحران بدهی عمومی آمریکا، خود به یکی از انعکاسهای افول هژمونی غرب تبدیل شده است.
فراموش نکنیم که جهان غرب سالها است با تکیه بر قوت اقتصادی خود تلاش داشته و دارد تا خودش را به مثابه یک الگو برای جهانیان معارفه کند. بااینحال، انفجار بحران بدهی در آمریکا و یقیناً آشکار شدن نمودهای عینی تعداد بسیاری از مشکلات اقتصادی در دیگر کشورهای غربی همانند انگلستان، فرانسه و آلمان، جهتشده تعداد بسیاری نسبت به درستی جهان بینی و گفتمانی اقتصادی غرب تردید کنند و در عین حال دقت اختصاصیای به مدلها و الگوهای تازه از رشد و پیشرفت اقتصادی معطوف کنند.
قضیهای که در نوع خود یک ضربه مهلک به ایده هژمونی غربی و بهطور خاص هژمونی آمریکایی در عرصه نظام بینالملل بهشمار میرود.
دسته یندی مطالب
[ad_2]
منبع