شاعر و رمان‌نویس آلمانی از دنیا رفت_دانشجو

شاعر و رمان‌نویس آلمانی از دنیا رفت

[ad_1]
به گزارش دانشجو


به گزارش

خبرگزاری موج


به نقل از فرانکفورتر روندشاو، یورگن بکر شاعر، رمان نویس و نمایشنامه‌نویس آلمانی در ۹۲ سالگی در زاد گاه خود کلن درگذشت.

وی که تا آخر زندگی پربارش فعال می بود و آخرین کتابش را سال پیش با گفتن «زمان بعد از بازی: بیت‌ها و شعرها» انتشار کرده می بود، هم چنان در حال نوشتن اشعارش در دفترچه یادداشت روی میز آشپزخانه‌اش می بود و روز آخر زندگی‌اش برای خرید روزنامه روزانه سوار ماشینش شد و رانندگی کرد و فقط به پسرش بوریس بکر اجازه داد تا در اواخر عمر برای او چمن باغش را مختصر کند.

این‌شاعر در کتاب «بعد از مرگ» نوشته می بود: آخرین نسل شما چه فردی خواهد می بود؟ / به اطراف نگاه می‌کنی، در آینه می‌نگری و آن هم نمی‌تواند بگوید چه وقتی، دیگر آنجا نخواهی می بود…

یورگن بکر که سال ۱۹۳۲ در کلن متولد شد، یکی از نویسندگان برجسته ادبیات آلمانی زبان دوران بعد از جنگ است. او جوایز بسیاری دریافت کرده که جایزه گئورگ بوشنر (۲۰۱۴) که با اهمیت ترین جایزه ادبی آلمان است و جایزه هاینریش بل (۱۹۹۵) از با اهمیت ترین آنهاست. علاوه بر این، او آخرین برنده جایزه گروه ۴۷ در سال ۱۹۶۷ می بود. وی ابتدا برای شبکه رادیو تلویزیون کلن (WDR) کار می‌کرد و مدتی رییس انتشارات تئاتر سورکمپ می بود و از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۳ ریاست قسمت نمایش رادیویی «دویچلند فونک» کلن را برعهده داشت.

آخرین اخبار ورزشی ,فرهنگ وهنر ,تکنولوژی و اقتصادی را در دانشجو دنبال کنید.

او بعد از آخر دبیرستان در رشته زبان‌شناسی مشغول تحصیل شد ولی زیاد سریع تحصیل را رها کرد و در سال‌های سپس به مشاغل گوناگونی روی آورد و از سال ۱۹۶۸ به گفتن نویسنده آزاد به نویسندگی پرداخت.

بکر ۲ سال پیش حرف های می بود: نوشتن به معنی انتظار برای خط بعدی است و با این حال، او هیچ زمان ناچار نشد انتظاری طویل برای کار بعدی‌اش را توانایی کند. آثار گسترده او دربرگیرنده شعر، رمان، داستان مختصر و نمایشنامه‌های رادیویی است.

در نوشته‌های اولیه‌اش همانند «فیلدز» (۱۹۶۴) و «رندز» (۱۹۶۸) یورگن بکر در برابر رمان تثبیت‌شده و راوی – نویسنده ایستاد. او چندین دفعه به این مسئله اشاره کرد که قادر به مطرح نقشه برای پیشبرد کار نیست و کار او توانایی کردن، یادگیری و برای سپردن است. کار او به طور فزاینده‌ای به مجله مرتبط می بود و به این ترتیب شعرهای مجله، داستان‌های مجله، قطعات مختصر و رمان‌های مجله خلق می‌شد.

نوشته‌های وی زیاد تر مشاهده‌های روزانه می باشند که با خاطرات وقایعی گاه مربوط به زمان‌ها پیش، در هم تنیده شده‌اند. در شعر «برگشت عادت‌ها» نوشته است: «یک خاطره تکرار می‌شود، اما انگار تحول کرده است، چون اکنون همه چیز را کاملاً متفاوت می‌گویی».

او به این نتیجه رسید که هر لحظه به قبل ختم می‌شود. جنگ جهانی دوم هم یک نوشته تکراری می بود، همانطور که تقسیم آلمان. سال ۱۹۳۹ هنگامی او ۷ ساله می بود، خانواده‌اش برای چند سال کلن را ترک و به ارفورت نقل مکان کردند. در آنجا، برای اولین بار، او دیگر صدای جبهه را از رادیو نشنید بلکه به طور مستقیم صدای تیراندازی را شنید. سال‌ها سپس در راینلند، هر طوفانی که در دوردست غوغا می‌کرد این نوشته را به او یادآوری می کرد.

سال‌های جنگ تجربیاتی می بود که زندگی را شکل می‌داد و چندین دفعه انگیزه نوشتن را در او برانگیخت. اما منظره و طبیعت، چه باز و چه ساخته شده، برای او الهام قسمت می بود و باغی در بروک یا اودنتال با چشم‌انداز پرندگان، درختان میوه و برف او را به نوشتن وامی‌داشت.

وی که جایزه ادبی «تورینگر» ۲۰۱۱ را در کارنامه داشت، از سال ۱۹۶۹ عضو انجمن قلم آلمان و آکادمی هنر برلین و از سال ۱۹۷۴ عضو آکادمی زبان و ادبیات آلمان و از سال ۱۹۸۴ عضو آکادمی علوم و ادبیات ماینز می بود.

از بکر به گفتن نویسنده‌ای یاد می‌شود که موفق به گسترش روشی بی همتا در تکنیک روایت داستانی شده و در اشعار خود با لحنی روزمره و شفاف، به الگوهای اتفاقی وجود مردم نزدیک شده است.

«عرصه»، «لبه»، «آخر چشم‌اندازی نقاشی شده» و «یورتمه در استادیوم ارفورت» از نوشته‌های وی می باشند که چندین دفعه در رادیو اجرا شدند.



آیا این خبر سودمند می بود؟




دسته یندی مطالب

کسب وکار

اخبار ورزشی

اخبار اقتصادی

فرهنگ وهنر

سلامتی

اخبار تکنولوژی

[ad_2]

منبع